در زمین عشقی نیست که زمینت نزند اسمان را دریاب
به ديوار سلام مي كنم و باز صندلي را با خودم مي چرخانم ومي رقصانم يادمه رقص بلد نبودم! بلند بلند آواز سر مي دهم صندلي رو به دور خودش و خودم مي رقصانم فرياد ميكنم... من با غم هايم خوشبختم
نظرات شما عزیزان:
و گاه كه بي هوا بهش ميخورم
ازش دلجويي مي كنم
ببخشيد آقاي ديوار...
چپ...راست...
چپ...راست...
اما غم مرا هم به رقص وا داشته!
اشك هايم را پاك ميكنم
و باز با صندلي ميرقصم...
من خوشبختم
چون غم دارم...
با غم هايم مي رقصم...
Power By:
LoxBlog.Com |